- دزر کلا
روستایی در بلده واقع در حوزه ی کجور
معنی دزر کلا - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
طلای ناب، زر خالص، زر طلی، زر خشک، زر طلی، زر بی غشّ، زر ده دهی، زر سرخ، زر جعفری، ابریز، شش سری، زر شش سری، زر رکنی
(کَ)
لغت نامه دهخدا
نام موضعی به بابل (بار فروش) مازندران. (مازندران و استرآباد رابینو ص 117 بخش انگلیسی و ص 158 ترجمه فارسی آن)
(دَ کَ)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان خیررودکنار بخش مرکزی شهرستان نوشهر واقع در 4 هزارگزی جنوب خاوری نوشهر و 3 هزارگزی جنوب راه شوسۀ نوشهر به بابلسر. آب آن از رود خانه ماشلک و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
(دِ کَ)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان علی آباد بخش مرکزی شهرستان شاهی. آب آن از نهر شاهرود و رود خانه تالار. سکنۀ آن 250 تن و راه آن اتومبیلرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
(کَ)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان اهلمرستاق بخش مرکزی شهرستان آمل در 5هزارگزی شمال باختری آمل و 3 هزارگزی باختر شوسۀ آمل به محمودآباد. دشت، معتدل مرطوب، مالاریائی و دارای 170 تن سکنه است. آب آن از چشمه آغوزکنی و رود خانه هراز تأمین می شود و محصول آنجا برنج، پنبه، کنف، غلات و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
بیضه ی حیوان، نوعی قارچ سنتی، در باور عوام از آن به عنوان
روستایی در شمال کتول
آلو زرد
کوزه ی کوچک، تنگ
آستانه ی در درگاه
شاخه ی درخت، سرشاخه ی قطع شده ی درخت
میزان کردن آب نمک در هنگام طبخ برنج، بار گذاشتن غذا روی
تپه ای تاریخی که در مسیر راه باغ شاه شهرستان بابل قرار داشته
نام روستایی در نور
نوعی قارچ سمی و هرمی شکل
از توابع نرم آب دو سر ساری
از توابع دهستان میان رود
از توابع دهستان میان رود شهرستان نوشهر، از توابع رستاق.، نام مرتعی در آمل، از توابع یخکش بهشهر، از توابع ولوپی قائم
چشمه ای نزدیک نهرودبار کدیر نوشهر
نردبان دو طرفه و ثابت در پرچین جهت عبور و مرور
از توابع دهستان بندرج ساری
لان های که پرندگان بر تنه ی درختان سازند
نام چند آبادی در شهرهای مختلف مازندرانبنا به گفته ی کهن
از توابع دهستان چهاردانگه ی هزارجریب بهشهر
از توابع اسفیورد شوراب ساری
از توابع ناتل کنار شهرستان نوشهر